مقصر کیست ؟!
پایگاه خبری آرتین پولاد – تصور کنید زمانی
را که کمبود آب به حدی برسد که لاجرم حکومت آب را جیرهبندی کند و فقط در حدی که برای تأمین نیازهای حیاتی بدن لازم است،
به هر کس سهمیه معینی آب بدهد و طبق قانون به هیچ کس آب اضافی داده نشود. برای شستوشو
و نظافت هم، مردم از روشهای دیگری مانند انواع ژلها، پودرها و دستمالهای مرطوب
استفاده کنند.
اکنون فرض کنید که آب جیره بندی شده است و به همین علت، سطح نظافت
عمومی نیز کاهش یافته و بنابراین باکتریها و ویروسها همه جا پراکندهاند که منجر به
شیوع انواع اسهال در جامعه شده است. میدانیم کسی که اسهال گرفته است، باید روزانه
چند برابر (گاهی تا پنج برابر) یک فرد عادی آب بخورد و گرنه حجم مایعات بدنش سریعا
کاهش مییابد و نخست دچار ضعف میشود آنگاه اگر ادامه یابد به کما می رود و سرانجام
نیز خواهد مُرد. در اسهال مزمن نیز گاهی فرد تا سه هفته یا بیشتر نیز گرفتار این بیماری
است.
اکنون در شرایط جیرهبندی آب، فردی که گرفتار اسهال مزمن شده
است چه باید بکند؟ ممکن است دو سه روز اول مقداری از جیره آب نزدیکانش را مصرف کند.
اما این کفایت نمیکند. او هیچ چاره ای ندارد جز آن که آب اضافی مورد نیاز خود را از
کسانی که مصرف آبشان کمتر است بخرد. با توجه به تعداد فراوان اسهالیها، کمکم یک
«بازار آزاد غیررسمی» اما آشکار و در دسترسِ همه، در کنار خیابانها برای خرید و فروش
آب شکل میگیرد؛ برخی خانوارها آب اضافی خود را به این بازار میآورند و افرادی که
اسهال دارند نیز آب اضافی مورد نیاز خود را از این بازار میخرند.
اکنون اگر حکومت خرید و فروش آب را هم ممنوع کند چه می شود؟ یک
«بازار سیاه مخفی» برای معاملات آب شکل میگیرد و به دنبال آن قاچاق آب نیز رواج می
یابد. حالا دیگر همه کسانی که آب مازاد دارند وارد این بازار نمیشوند بلکه فقط افرادی
که ریسکپذیرتر هستند آب اضافی خود در بازار سیاه میفروشند. طبیعی است که قیمت آب
بالا خواهد رفت، زیرا هم عرضه آب در بازار کم شده و هم ریسک فعالیت در این بازار بالاتر
رفته است. بنابراین فردی که اسهال دارد حالا مجبور است آب اضافی مورد نیاز خود را گرانتر،
از بازار سیاه بخرد.
حالا اگر حکومت، پلیس مخفی بگذارد و هر کس در بازار سیاه، آب
خرید و فروش کرد را دستگیر و مجازات کند چه می شود؟ بازار سیاه نا امن می شود، قیمت
آب شدیدا بالا می رود و قاچاقچیان نیز آب را فقط به کسانی که می شناسند و اعتماد دارند
میفروشند. نگرانی از دستگیری و بیاعتمادی، قاچاقچیان را مجبور میکند که برای امنیت
کار خود، شبکهای بین خودشان ایجاد کنند و فقط افراد قابل اعتماد را در این شبکه راه
بدهند. در این صورت هزینههای واسطهگری و قاچاق آب بالا میرود و بنابراین قیمت آب
باز هم بالاتر خواهد رفت.
در این شرایط، کسانی
که اسهال دارند و نیاز شدید به آب اضافی دارند اگر نتوانند آب بسیار گران را از قاچاقچیان
بخرند یا نتوانند اعتماد شبکه فروش قاچاق را جلب کنند، تنها یک راه پیدا می کنند: آب
را بدزدند. بنابراین بیمار اسهالی ما، اکنون مجبور است کمین بکشد و هر جا بطری آبی
دید که حواس صاحبش پرت است، آن را بدزدد.
اکنون بیمار ما که از بیآبی دیگر رمقی به تن ندارد به کوچه آمده
است تا آبی بدزدد. ناگهان کودکی را میبیند که بطری آبش را در دست گرفته و در آستانه
درب خانه ایستاده است. او با دیدن کودک، وسوسه میشود و تلاش میکند تا بطری آب کودک
را برباید. اما کودک مقاومت میکند، دزد نیز که شدیداً ترسیده است، کودک را به گوشهای
پرتاب میکند تا شیشه آبش را برباید. در این حین، سر کودک به شدت به تیزی دیوار میخورد
و خون ریزی مغزی میکند. دزد شیشه آب را برداشته و فرار میکند، مادر خودش را به کودک میرساند و وقتی متوجه خونریزی
میشود او را به بیمارستان میرساند، اما متاسفانه کودک ساعاتی بعد فوت میکند.
اکنون به نظر شما در این حادثه چه کسی مقصر است؟